پرورده‌ی‌ زهراست‌ از این‌ رو رشیده‌ ست

پرورده‌ی‌ زهراست‌ از این‌ رو رشیده‌ ست
دریای بی پایانِ اوصاف حمیده‌ ست
 
او زینب‌ صُغری‌ ست این‌ یعنی‌ خدا، باز
“زینت”برای شاه مردان آفریده‌ ست
 
مانند زهرا مثل زینب چون خدیجه
او افتخارِ بانوانِ برگُزیده‌ست
 
آنسان که ما زهرا تر از زینب ندیدیم
چشم فلک زینب تر از او را ندیده‌ست
 
وقتی‌ که دِق کرده‌ ست از داغ حُسینش
فرض‌ است بر ما که بگوییم او شهیده ست
 
او‌ از طفولیت شبیه خواهر خویش
ماتم‌ کشیده زجر دیده داغدیده‌ ست
 
پیری قبل از موعد او بی سبب نیست
بر شانه از آغاز بار غم کشیده ست
 
این سرو پا برجا اگر قدّش کمانی ست
میراث‌ دارِ مادری قامت خمیده ست
 
خاکم به سر، زخم زبان از شمر خورده
وقتی دم دروازه ی ساعت رسیده ست
 
خاکم به سر، از آفتاب گرم و سوزان
هم چادرش پوسیده هم رنگش پریده ست
 
از کعب نی باید بپرسی چند منزل
جان یتیمان برادر را خریده ست ؟؟؟
 
اینکه رقیّـه تشـنه جان داد و گرسنه
در بینِ ویرانه امانش را بُریده ست
24
0
موضوعوفات حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
شاعرمحمد قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت