وقتی آن روز شرر بر سر دنیا افتاد

وقتی آن روز شرر بر سر دنیا افتاد
داغ مهتاب به روی دل دریا افتاد
 
خانه ای که حرم امن خدایی ها بود
گذر لشگر ابلیس بر آن جا افتاد
 
پشت در شعلۀ بی واهمه جولان می داد
دست فتنه به در خانه طاها افتاد
 
منتظر بود میان دار سقیفه آن جا
تا که خوب آتش و هیزم شررش جا افتاد
 
آن چنان زد که در سوخته را از جا کند
یاس پرپر شد و غنچه ز تقلا افتاد
 
لشگری رد شد و انسیه حورا می سوخت
لاله ای سرخ روی سینه زهرا افتاد
 
آه دستان خدا بسته شد اما زهرا
با همان بال و پر سوخته اش تا افتاد
 
گفت فضه کمکم کن که علی را بردند
خواست تا مانع آن ها شود اما افتاد
 
با غلافی که نشان بر روی بازوش گذاشت
پیش چشمان پر از غیرت مولا افتاد
7
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمحمد بیابانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت