هرچه در ساحل نشستم جزرم اصلاً مد نداد

هرچه در ساحل نشستم جزرم اصلاً مد نداد
عرش بر شعرم مجالی که به فرش افتد نداد
سِیر کردم واژه ها راعقلم امّا قد نداد
چشم وا کردم نشان من به جز ابجد نداد
 
لاجَرَم با پای دل در سیر ابجد پر زدم
شصت و نه دفعه پلاک شصت و نه را در زدم
 
شصت و نه دفعه وضو پشت وضو اما نشد
شصت و نه دفعه توسل ؛باب حاجت وا نشد
زیر و رو شد واژه ها مضمون نو پیدا نشد
شصت و نه دست دعا بردیم تا بالا نشد
 
در همین اثنی دمی گیرا به فریادم رسید
یاحسینی و گفتم و خیرش به اجدادم رسید
 
یا حسینی گفتم و دلداده زینب شدم
هو کشیدم تا که مست از باده زینب شدم
عشق دام انداخت و آزاده زینب شدم
سجده ای کردم به خاک افتاده زینب شدم
 
گرچه دارد بیش ازاین الفاظ حرمت زینبش
می نویسم عشق می خوانم به جرأت زینبش
 
بعدلالا؛گریه ها پایان نمی گیردچرا
ابرها لبریز؛پس باران نمی گیرد چرا
طفل کوچک فرصت جولان نمیگیرد چرا
شاه تشنه دربغل قرآن نمی گیرد چرا
 
رفت در آغوش دلبر زهرها چون قند شد
گریه گریه؛ گریه ها تبدیل بر لبخند شد
 
عقل سینه چاک کرد و ناگهان بی هوش شد
عشق شد آرام تا با عشق هم آغوش شد
وقت مستی سررسید و باده ساغرپوش شد
تاسرانگشت محبت شانه گیسوش شد
 
کربلا درجلوه آمد؛زخمها سرباز کرد
خواهراول چشم بر روی برادر باز کرد
 
چشمها را بازکرد و عاشقی آغاز شد
دل برفت ازدست و یک آن روح  در پرواز شد
با اشارات نظر دلدادگی ابراز شد
دستها گهواره شد هنگام خواب ناز شد
 
لای لایی برادر خواهرش راخواب کرد
چشم بست و در مسیرعشق فتح الباب کرد
 
هردوتا صیاد هر دو چون شکار یکدگر
هردو مومن هردوتا آیینه دار یکدگر
هردوتا ثابت قدم پای قرار یکدگر
شب نمی شد روزشان الّا کنار یکدگر
 
هر دوتا واحد شدند وعشقشان مشروح بود
آن قَدَر که دردوتا پیکرفقط یک روح بود
 
مظهر ایمان حسین و روح ایمان زینب است
موج دریاها حسین و ابرباران زینب است
خیمه عفت حسین و حافظ آن زینب است
خط خط قرآن حسین و جلد قرآن زینب است
 
این یکی شمس هدایت آن یکی شمس حیاست
این یکی ابن الولایت آن یکی بنت الهداست
 
باده مستی حسین و ظرف باده زینب است
جاده عزت حسین و نورجاده زینب است
حاکم مطلق حسین و سرنهاده زینب است
شرزه شیرنر حسین وشیر ماده زینب است
 
این یکی طوفان کند آن یک قیامت می کند
این سر و جان می دهد آن استقامت می کند
 
کیست زینب صبر مطلق روح عفت جان عشق
ثانی زهرای مرضیه نوک پیکان عشق
مادر کرببلابانوی هم پیمان عشق
کیست زینب دخت حیدر خواهر سلطان عشق
 
بانویی که کفّه غم را کفایت کرداوست
آنکه درعصردهم نقل ولایت کرد اوست
 
بانوی معصومه خانوم جلیله کیست او
پاک از هرنوع؛ اخلاق رذیله کیست او
مریم عذرای این قوم وقبیله کیست او
بین زنهای جهان شخص عقیله کیست او
 
کیست او؟ آنکه به جز فریادعفت سرنداد
دادعباس و علی اکبر ولی معجر نداد
 
دور بازوی شهامت نقش بازوبند اوست
آن کسی که می زند بر کشته اش لبخنداوست
آنکه یک جاازتعلق های خود دل کَند اوست
وانکه بگذشته است حتی از دوتا فرزند اوست
 
بادورکعت عشق حتی ازنوافل هم گذشت
درمسیرعاشقی از میوه دل هم گذشت
 
چندباری این مسیر خیمه را طی کرد او
با تمام عشق اصرار پیاپی کرد او
تا دوتا گلدسته را تقدیم بر وِی کرد او
اسب آقازاده هایش را خودش هِی کرد او
 
عشق را اثبات کرد او یک تنه با بچه هاش
لافتی جز زینب ولاسیف الّا بچه هاش
 
الغرض این زینبی که کعبه منظوربود
آنکه از همسایه ها هم سایه اش مستوربود
وای برمن بعدعاشورا حجابش نور بود
در حصار اخنس و شمر و سنان محصور بود
 
بی محارم از مسیرکوفه سمت شام رفت
عصمت مستوره در انظار خاص وعام رفت
17
0
موضوعولادت | مدح حضرت زینب (سلام الله علیها) | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | دو طفلان حضرت زینب حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرسعید توفیقی
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت