هرروز سر بر زانوی غم گریه کردم

هرروز سر بر زانوی غم گریه کردم
بر اشرف اولاد آدم گریه کرم

در خانه‌ها منبر به منبر روضه خواندم
در کوچه‌ها پرچم به پرچم گریه کردم

من سال‌های سال قبل از خنجر شمر
بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم

کوه گناهی را خدا می‌بخشد از مهر
وقتی به‌قدر بال شبنم گریه کردم..

تا نوحه‌خوان دم داد «ای اهل حرم» را
با مشک پاره‌پاره آن دم گریه کردم

بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخمش
دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم..

مقتل نوشت از تشنه‌کامی تار می‌دید
با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم

هی با لهوفش روضه خواندم، روضه خواندم
هی با مُقَرّم گریه کردم، گریه کردم

فردا که می‌فهمم بهای اشک من چیست
افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم

46
0
موضوعمناجات با امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبغزل
سبک پیشنهادیمناجات
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت