مژده ای دل که جان جان آمد...

مژده ای دل که جان جان آمد...
لیله القدر عاشقان آمد..
بی خود از خود شوید خسته دلان
ناجی قلب خستگان آمد..
پدر.. آخرین امت ها..
با دل و جان مهربان آمد
چه بگویم ز گلشن احمد
حضرت صاحب الزمان آمد
 
آمده جلوه ی رسول اللّه
قاب عکس علی ولی الله
 
سامرا شد بهشت طاهایی
آمده مقتدای عیسایی
زنده شد با دمش عالم
هر دمش معجز مسیحایی
آمده سروری کند بر دل
هست در طینت ش چه آقایی
نور امید فاطمه آمد..
هست این گل.. نگار زهرایی
 
آمده حضرت عدالت خواه
هر که بی او شود.. شود گمراه
 
یوسف آمد شود خریدارش
هر نبی آمده به دیدارش
بسکه زیباست این گل نرگس
رونقی داده حق به بازارش
عاشقان صف کشیده اند یکسر
عالمی شد مگر گرفتارش
لطف حق شاملم شود آیا؟
که شوم عاشق و هوادارش
 
آسمان‌ها همه چراغان شد
حجه ابن الحسن نمایان شد
 
می رسد روزگاری آن مولا..
تا که ناجی ما شود آقا…
با قدومش به روز ظهور..
می شود چون بهشت این دنیا
ای بقربان نغمه اش.. جانم
می کند دهر جنت الاعلا
بهر تعجیل او دعایی کن
شادمانی کند.. مگر زهرا..
 
ما غلامان باب این شاهیم
نوکران… بقیه الله هیم…
121
0
موضوعولادت امام زمان (عج)
گریزمناجات با امام زمان (عج)
شاعرمحسن راحت حق
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت