لبم امشب دوباره شیرین شد

امروز که میلاد سعید حسن است

حسن ای نمایانگر حسن سرمد

حس خوبیست که امشب به زبان آمده است

در وصف ذات صحبت ما احتیاج نیست

ما کویر و نگاه تو دریا

آتش از مهر تو می گردد گلستان یا حسن

ای علوی ذات و خدایی صفات

نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم

وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد

همدم یار شدن دیده ی تر میخواهد

از روز ازل خلق شدم چون حسنینی

ما از تو به جز کرم ندیدیم

باید مرا گلیم مسیر نگار کرد

روزی حسینی، حسنی دارم و بس

نشسته ام بنویسم گدا، گدا آقا

اول تو را سرشته و انسان درست کرد

کریم های دو عالم به نام زاده شدند

شد جشن ولادت تو نزدیک، حسن!

از نیمه ماه باید آماده شویم

آن لحظه که آمدی تماشایی بود

سفره ی نعمت فکنده ، خالق نعمت در این ماه

ای روزه داران رحمت یزدان عمیم است

تابیدن انوار جلی دیدن داشت

سفره ی احسان خدا حسن

زیر پایش خدا غزل می ریخت