غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود

غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود
 
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود
 
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود
 
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
 
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود
 
کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق
هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! 
 
مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
 
فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه
فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود
13
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرغلامرضا سازگار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت