زیارت آمده این بار سروی که خرامان نیست

زیارت آمده این بار سروی که خرامان نیست
غریبه نیست بابا دخترت زهراست مهمان نیست
 
گرفته ابرِ ظلمت روشنایِ آسمانت را
ببین که زهره­ ی زهرای تو دیگر فروزان نیست
 
به لطفِ بچه ها می آیم اینجا ورنه ای بابا
برایم راه رفتن بی عصا سخت است آسان نیست
 
سلامِ شوهرم اینجا جوابِ دیگری دارد
چنان هستند با حیدر که انگاری مسلمان نیست
 
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
به پایِ شوهرِ مظلومِ خود باشم، ولی جان نیست
 
برایِ آنچه حقم بود شاهد خواستند از من
بگو بابا مگر که حرفِ زهرا حرفِ قرآن نیست
 
نگاهِ زخم­هایم هر نفس خون اشک می ریزد
در این ایام تنها این نگاهِ تار گریان نیست
 
اگر چه سوختم پشتِ در امّا طاولِ آتش
شرارش در حدِ یک طاولِ خار مغیلان نیست
 
من از آن روز تنها چیزهایی که به یادم هست
به جز یک میخِ داغ و سُرخیِ یک دربِ سوزان نیست
 
کنارِ قبرِ تو بگذار بابا روضه خوان باشم
که جایِ یک پدر از دست داده کُنجِ ویران نیست
 
دلش می خواست مویش را ببافد باز امّا گفت
که مویی برسرم بابا پس از شامِ غریبان نیست
22
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها) | ایام بستری در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمحمد بیابانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت