زهرا که بود بار مصیبت به شانه‌اش

زهرا که بود بار مصیبت به شانه‌اش
مهمان قلب ماست غم جاودانه‌اش
 
دریاى رحمت است حریمش، از آن سبب
فُلک نجات تکیه زده بر کرانه‌اش
 
 
شب‌هاى او به ذکر مناجات شد سحر
اى من فداى راز و نیاز شبانه‌اش
 
باللَّه که با شهادت تاریخ، کس ندید
آن حق‌کُشى که فاطمه دید از زمانه‌اش
 
مى‌خواست تا کناره بگیرد ز دیگران
دلگیر بود و کلبه‌ی احزان، بهانه‌اش
 
تا شِکوه‌ها ز امّت بى‌مهر سر کند
دیدند سوى قبر پیمبر، روانه‌اش
 
طى شد هزار سال و گذشتِ زمان نبرد
گَردِ ملال از در و دیوار خانه‌اش
 
افروختند آتش بیداد آن چنان
کآمد برون ز سینه‌ی زهرا زبانه‌اش
 
آن خانه‌اى که روح‌الامین بود مَحرمش
یادآور هزار غم‌است آستانه‌اش
 
گلچین روزگار از آن گلبن عفاف
بشکست شاخه‌اى که جدا شد جوانه‌اش!
 
 
شرم آیدم ز گفتنش، اى کاش مى‌شکست
دستى که ماند بر رخ زهرا نشانه‌اش!
 
تنها نشد شکسته‌دل از ماتمش، على
درهم شکست چرخ وجود استوانه‌اش
4
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمحمدجواد غفورزاده (شفق)
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت