رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد

رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
 
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
 
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
 
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
 
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
 
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
 
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
 
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد
 
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
 
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد ازان روز دگر رفت و کناری افتاد
14
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه,واحد
زبانفارسی

حاج میرزای محمدی
حاج محمود کریمی
حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت