دوباره بغض گرفته گلوی جان مرا

دوباره بغض گرفته گلوی جان مرا
زدند پیش نگاهم زن جوان مرا
 
به خانه صورت یاس مرا کتک زده اند
صبور بودم و صبر مرا محک زده اند
 
زن رشیده ی من را خمیده کردند آه
میان خانه ام او را شهیده کردند آه
 
چقدر مردم شهر مدینه نامردند
مقابل حرم وحی، هیزم آوردند
 
چگونه فاطمه ام زیر دست و پا افتاد
به درب خانه لگد خورد و بی هوا افتاد
 
چهل نفر گل باغ مرا لگد کردند
به آیه های الهی چقدر بد کردند
 
میان کوچه می آمد برای یاری من
مغیره طعنه زد آنجا به بی قراری من
 
به جای هر که در آن روز هم نبود، زدند
برای آنکه شود بازویش کبود، زدند
 
همین که زنده ام اکنون، نشان صبر من است
مقابلم به خدا قبر او نه! قبر من است…
7
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرعلی میرحیدری
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت