در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد گفت

در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد گفت
سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد گفت
 
«آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس
«آمد» نشست دور و برت یاجواد گفت
 
با دست هایِ پُر به درِ خانه بازگشت
تا کعبه بسکه همسفرت یاجواد گفت
 
خورشید؛ کاسۂ تهی از نورِ خویش را
چرخاند خسته! دورِ سرت یاجواد گفت
 
مُهری که بوسه زد خطِ پیشانیِ تو را
در سجده هایِ هر سحَرت یاجواد گفت
 
هر روز پیش از آنکه حدیثی بیاورد
راویِ خوب و خوش خبرت یاجواد گفت
 
کشتیِ نوح را به هدایت روانه کرد
تا هادی الأمم! پسرت؛ یاجواد گفت!
97
0
موضوعمدح امام جواد (علیه السلام)
گریز
شاعرمرضیه عاطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت