خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین

خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین 
خوش آن دلی که در آن دل بود ولای حسین 
 
خوش آن تنی که به کوی حسین سپارد جان 
خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین 
 
خوش آنکه از همه عیش جهان نظر بندد 
فشاند از مژه خوناب در عزای حسین
 
خوش آنکه دست به یکباره شوید از عالم 
که رستگار شود بر در سرای حسین 
 
خوش آنکه تا ز عدم زد قدم به ملک وجود 
ندید در همه ماسوا سوای حسین
 
خوش آنکه باشد اگر خواجه در همه آفاق 
شمارد از دل و جان خویش را گدای حسین
 
خوش آنکه همچو نی اندر نواست از هر بند 
ز ناله‌های غریبان نینوای حسین 
 
خوش آنکه سر عوض پا نهاده در ره او 
که برنهد سر خود را به خاک پای حسین
 
گمان ز عمر ندارد مگر که جودی را 
قضا دوباره کشاند به کربلای حسین
47
0
موضوعمدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت