خواهر برو که کار حسینت تمام شد

خواهر برو که کار حسینت تمام شد 
خواهر برو که صبح امید تو شام شد 
 
خواهر برو که طایر روحم ز سر شده
بس نوک نیزه بر جگرم کارگر شده 
 
خواهر برو مدار دگر انتظار من 
خواهر برو که نوک سنان ساخت کار من 
 
خواهر برو که دیده‌ام از خون دل تر است 
چشمم به زیر تیغ سوی نعش اکبر است 
 
خواهر برو که شهد شهادت به کام شد 
دیگر به خیمه آمدن من تمام شد 
 
خواهر برو مپاش نمک بر جراحتم 
خواهر برو که خصم نماید شماتتم 
 
خواهر برو که سد شد آه و فغان من 
بر کام خشک دوخته پیکان زبان من 
 
رو در حرم که ننگری ای بی‌قرینه ام 
کز ضرب چکمه شمر شکسته است سینه‌ام 
 
روز جزا قیامت دیگر عیان شود 
یک شمه گر ز دفتر جودی بیان شود
27
0
موضوعقتلگاه | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت