بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را

بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را
بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را
 
دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح
بنالم از سر شب روضه‌های مادر را
 
پریده خواب رباب از خیال حرمله باز
گرفته است به چادر گلوی اصغر را
 
خدا کند که بمیرم در این شب و فردا
که روی نیزه نبینم سر برادر را
 
خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم
به زیر بوسه‌ی نیزه، تنی مطهّر را
 
خدا کند که نبینم به روی تشت طلا
جسارت نوک چوب و لبان پَرپَر را
74
0
موضوعشب عاشورا ، سخنان امام حسین ، سخنان حضرت زینب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت