برای آمدنش نذر کرده بابایش

برای آمدنش نذر کرده بابایش
نشسته بوسهٔ عمه به دست و بر پایش
عموست آنکهِ نشسته کنارِ پرهایش
عقیله محو رباب است محو لالایش
 
طلوع غنچه قلب حسین دیدنی است
که بوسه بر گل این خوانواده چیدنی است
 
دوباره وقت ظهور پیمبری شده است
به روز اول عمرش ، چه دلبری شده است
به باب حاجت عالم عجب دری شده است
به یمن اوست دلم باز حیدری شده است
 
سلام بر گل رویت عزیز آل الله
به کهکشان ولایت خوش آمدی ای ماه
 
خدا ز رویِ تو چون کرد پرده برداری
فرشتگان همه گفتند بَه چهِ دلداری
لباسِ رزم به قنداقه بهرِ سرداری
که پرچم علوی را تو خود نگه داری
 
خدا کند که شود دور از تو حول و وَلا
به روی دست نیایی میان دشت بلا
 
رباب آنکه به گرد دلش وفا نرسد
دعا برای تو کرده به تو بلا نرسد
گلوی خشک تو را تیر بی هوا نرسد
که راس کوچک تو روی نیزها نرسد
 
خدا کند که نبیند رباب رویت را
درآن زمان که زند بوسه نی گلویت را
 
تو آمدی که بگویی هنوز لشگر هست
علیِ اکبر اگر پرکشید اصغر هست
برای حفظ حرمها هنوز سنگر هست
برای یاری بابا هنوز حنجر هست
 
چقدر زود شده خوابِ دشمنت تعبیر
نشسته زیرِ گلویت سه شعبه ایی از تیر
68
0
موضوعولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) | مصائب حضرت رباب
شاعرحامد آقایی
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت