ای طلوع صبحدم! نور دگر آورده‌ای

ای طلوع صبحدم! نور دگر آورده‌ای
آفتابی، بهتر از شمس و قمر آورده‌ای
شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده‌ای
یا که وجه الله بر اهل نظر آورده‌ای
مُصلح کل! حجّت ثانی عشر آورده‌ای
 
مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام
 
آسمان! امشب چه سیمای تو روحانی شده
دامنت چون قلب نرگس، پاک و نورانی شده
سینه‌ات لبریز از انوار ربّانی شده
صحنه‌هایت روضۀ سر سبز رضوانی شده
ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده
 
تا طلوع صبح، دور سامره گردد مدام
 
ای زمین! آغوشِ جان بگشا که جانان‌ست این
سامره! تطهیر کن خود را که قرآن‌ست این
آسمان! در بر بگیرش، یک جهان جان‌ست این
سیزده معصوم را روح است و ریحان است این
قلب قرآن، هستی دین، رُکن ایمان است این
 
خود امام و یازده آباء معصومش امام
 
ای ز آوای تو قرآن مفتخر! قرآن بخوان
ای دمت از فیض عیسی خوب‌تر! قرآن بخوان
ای شده پروانه‌ات مرغ سحر! قرآن بخوان
ای یگانه مصلح کلّ بشر! قرآن بخوان
ای نوایت خوشتر از جان! بر پدر قرآن بخوان
 
تا ببوسد لعل لب‌های تو را با احترام
 
سامره جان شد که این نوزاد جانان من است
نرجس پاکیزه دامان گفت: ریحان من است
عسکری بوسید لب‌هایش که قرآن من است
عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است
شب ندا در داد: این ماهِ فروزان من است
 
صبح گفتا: از زمین تابید خورشیدم به بام
 
پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام
سرو قد، گل‌چهره، شورانگیز لب، شیرین کلام
کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام
فاطمی خو، مجتبایی حلم، ثارالله قیام
مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام
 
تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام
 
کعبه می‌خندد که آغاز ظهورش در من است
مکّه می‌بالد که آثار عبورش در من است
کوفه می‌نازد که تشریف حضورش در من است
کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است
دل ندا در داد کاین خورشید، نورش در من است
 
جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام
 
دُرّ دندانِ پیمبر، انتظارش می‌کشد
صورت خونینِ حیدر، انتظارش می‌کشد
سینۀ مجروح مادر، انتظارش می‌کشد
مجتبی با سوز دیگر، انتظارش می‌کشد
زخم ثارالـلَه به پیکر انتظارش می‌کشد
 
تا نیاید او، نیابد زخم قرآن التیام
 
ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور
ای فروغت کرده پیش از خلقتِ عالَم ظهور
ای وجودت غایب و خَلق جهانت در حضور
یابن کوثر، یابن طاها، یابن یاسین، یابن طور
تو به ما نزدیک‌تر از مایی و ما از تو دور
 
ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام
 
باغبانا! بار دیگر در گلستان بازگرد
یوسفا! از چاه کنعان سوی کنعان بازگرد
موسیا! بر کشتن فرعون و هامان بازگرد
عیسییا! تا جان دهی بر جسم بی جان بازگرد
احمدا! بر یاری اسلام و قرآن بازگرد
 
حیدرا! در دست تو زیباست تیغ انتقام
 
ای وصالت آرزوی دوستان! هجران بس است
ای بباغ آفرینش باغبان! هجران بس است
ماه کنعان! آفتاب مصر جان! هجران بس است
سیّدی! الغوث الغوث الامان، هجران بس است
مصلح کل، مهدی صاحب زمان، هجران بس است
 
تا به کی "میثم" بریزد بی تو خونِ دل به جام
97
0
موضوعولادت امام زمان (عج)
گریزمدح امام زمان (عج) | مناجات با امام زمان (عج)
شاعرغلامرضا سازگار
قالبمسمط
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت