این شهنشاه که تیغش صف لشکر بشکست

این شهنشاه که تیغش صف لشکر بشکست 
از یکی حمله صف ما همه لشکر بشکست 
 
این غضنفر که چو بگرفت به کف تیغ دو سر 
سپه ما همه چون حیدر صفدر بشکست 
 
پیکر خصم بس از تیغ دو پیکر انداخت 
از نهیبش به فلک قد دو پیکر بشکست
 
مژده ای قوم که گردید نگون از مرکب 
از غمش قد علی پشت پیامبر بشکست 
 
لیک بر خویش منازید شما ای لشکر 
که قد او نه ز تیغ و نه ز خنجر بشکست 
 
به کمان خانه ابروش نیفتاد خمی 
گرچه بر سینه او تیر جفا پر بشکست
 
نه فلک کرد قدش خم نه شما در این دشت 
کمرش را غم مرگ علی اکبر بشکست 
 
اندر این دشت بلا قامت چون سروش را 
زخم کاری گلوی علی اصغر بشکست 
 
قد او خم نشد از نیزه و تیر و شمشیر 
پشت او را الم مرگ برادر بشکست
 
دل افسرده و آزرده او را ای قوم 
غم بی‌تابی و بی یاری خواهر بشکست 
 
جودیا لب ز سخن بند که از بار الم 
قد طوبی به لب چشمه کوثر بشکست
4
0
موضوعمدح | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت