اشکم چکید و گوشه ی چشمت مرا گرفت

اشکم چکید و گوشه ی چشمت مرا گرفت
نزدیک صبح بود که یا ربنا گرفت
 
چیزی نمانده بود که بی آبرو شوم
این بار هم حنای تو پیش خدا گرفت
 
نور کلام های خودت که به جای خود
باید دهان فضه یتان را طلا گرفت
 
بیمارم از حرارت تب شعله می کشید
خواندن دعای نور شما را شفا گرفت
 
از چادرت نخی به منِ بی نوا بده
پیراهن زفافِ تو را که گدا گرفت
 
یک دست بر قباله و یک بر هوا
ملعون چه بی هوا زد و چه بی هوا گرفت
 
از گوشواره های تو معلوم می شود
یک ضربه زد ولی سر تو به دو جا گرفت
 
خنجر شکاف در ، سر یک میخ شعله ور
پهلوت عاقبت به لب چند جا گرفت
20
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج حسین سازور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت