ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار غدیر و صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
 
حلقه به در می زند غلام سیاهی
 
شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
 
ای که دهی کوه را بابت کاهی
 
لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت
منکر فضلت نبرده بوی دیانت
هر که به اهل سقیفه داشت ارادت
صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت
 
بی تو اوامر شوند جمله نواهی
 
 
از غم هجر نجف شکسته سبویم
غصه ی دل را بگو که با که بگویم
اشک دو چشمم شده است آب وضویم
یک نظری کن به آه و بغض گلویم
 
من نجفی می شوم اگر که بخواهی
 
دست خدا بر دلم نوشت علی جان
خاک مرا با گلت سرشت علی جان
خورده گره با تو سرنوشت علی جان
هست صدای در بهشت علی جان
 
می دهد این وعده را رسول، گواهی
 
پادشه عالمین کیست به جز تو؟
بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟
روح قیام حسین کیست به جز تو؟
فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟
 
صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی
 
 
مادر من خورده مِی زجام ولایت
باده به کامم چشانده بعد ولادت
بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت
کرده به شیرش مرا گدای سرایت
 
مرحمتش کن به لطف لایتناهی
 
دیده ی کورم کجا و نور جمالت؟
دلخوشی روز و شبم یاد و خیالت
خون مرا لطف کن بریز، حلالت
در به درم کرده آرزوی وصالت
 
از غم عشقت مبادا که بکاهی
 
نُورُکَ یا مرتضی دلیلُ رَشادی
حُبُّکَ لی عُدةٌ لِیوم مَعادی
ذِکرُکَ بَردٌ علی لهیبِ فُؤادی
بَعدَ صَلاتی بِکُلِّ یَومٍ اُنادی:
 
تَحتَ عنایاتِک عَرفتُ الهی
آمد آن عید سعیدِ بی نظیر
شد زمانِ دستبوسیِ امیر
آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر
در کنار برکۂ نابِ غدیر
 
دستِ بیعت دادم و گفتم: بلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
از خدا موسی زمین را قرض کرد
نوح، خود را خاک پایش فرض کرد
عاشقی را بی حد و بی مرز کرد
حضرت آدم سلامی عرض کرد
 
توبه کرد و گفت با صوتِ جلی:
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
دست او را تا نبی بالا گرفت
دین تکامل یافت و معنا گرفت
مرتضی در قلب قران جا گرفت
زیر پایش نورِ عالم پا گرفت
 
هست در دست محمد مشعلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
مرتضی شاهنشهِ دلخواه شد
آیه نازل شد ولی الله شد
دشمنش از عیدمان آگاه شد
هر که شد بیعت شکن گمراه شد
 
حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
نام حیدر داده قیمت بر نگین
بُرده دل از آسمانها و زمین
آمد و با شعر من شد همنشین
میرسد در لحظه های آخرین
 
وقت جان دادن ندارم مُعضلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
 
شد امام ِ اولِ عمارها
عاشقش بودند خوش کردارها
مُرد سلمان از نگاهش بارها
گفت قنبر با تو گل شد خارها
 
اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
بی زره میرفت، با غیرت، اصیل
پیش رویش عده ای پست ذلیل
ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل
پشت سر فریاد میزد جبرئیل:
 
نیست مثل تو در این میدان یلی
لا أمیرالمؤمنین إلا علی!
ماجرا چیست چه روزیست چه آیا امروز ؟!
مگر آخر ، چه خبر هست ، خدایا امروز  ؟!
 
چه قدر شوق و شکوه و هیجان می بینم 
این چه شوریست که در جان جهان می بینم 
 
 
من شب قدر هم این شور نمی‌دیدم نه  
این همه نور ، به منشور ، نمی دیدم نه 
 
من خودم نیز ، نمیدانم‌ و غرق طربم
شاه بیت ِ شب این واقعه را در عجبم
 
نخلها موی‌پریشان شده و می رقصند 
ابرها  یکسره باران شده و می رقصند 
 
بادها در دل صحرا ، به اذان افتادند 
رودها مست چرا ، در جَرَیان افتادند 
 
ایستاد از  سر بهتش ، به تماشا  دریا
کوه ها  آمده  بودند ، میان  ِ صحرا 
 
ماجرایی  وسط  معرکه ، طوفان  کرده 
ماه‌ وخورشید و فلک را همه حیران کرده.... 
 
ظهر محشر شده باشد ، به گمانم ، آری 
آنچنان هست ، که در ذهن نمی پنداری 
 
قافله  قافله ی  عشق  ولی  در  راهند 
همه  مشتاق  نسیم  سر  زلف  ماهند 
 
دشت‌ها از نفس عطر علی پر شده است 
نان ِ بت های سقیفه همه آجر شده است 
 
چه نشستید  بیایید ، که هی در بزنیم 
سر به خمخانه‌ی شاهانه‌ی حیدر بزنیم 
 
ها علی  بشر  ،  کیف  بشر  ، " یا حیدر" 
ربه  فیه  ِ  تجلی  ، و  ظهر  ،"  یا حیدر " 
 
آیه آیه به زمین نور ، فقط می بارد  
جبرئیل آمده ، انگار که حرفی دارد ...!
 
آی ، اکملت لکم ، دین شما شد ، بالغ 
یا رسول الله ، بسم الله ، بَلِّـغ _ بَلّـِغ 
 
چه قدر صورت خورشید ِعلی ماه شده
_ اسدالله   که   حالا ،   ولی  الله   شده  _
 
مرحبا سال دهم ، وه که چه سال ِ ماهی  
این همه سال گذشته ست ولی در راهی 
 
ما هم آن سال همان فاصله ایجاد شدیم 
از شراب ِ خُم  ِ این میکده آباد شدیم 
 
چه امیری چه دلیری چه مسیریست غدیر 
واژه در واژه نشسته ، به مراعات نظیر 
 
یک‌نفر هست ولی ، این‌همه شاعر دارد 
چقدر  نام  علی ،  لـذت  ِ وافـر   دارد 
 
ماجرا را ، همه حجاج ، گزارش کردند 
کاتبان ، با قلم  ِ  عشق ، نگارش کردند 
 
که از آن پس تب عشقش به جهان غالب شد 
_ ولی الله  ،  علی  ِ  بن  ِ ابی  طالب  شد _
 
 
سوره ی ِ شاهد  ِ اسرار علی ، مائده است 
راه جز راه علی ، عاطل و بی فایده است 
 
مُتقن و مستند و مستدل و معلوم است 
طالع ِ منکر این واقعه بی‌شک شوم است 
بر زلف یار تا که گره خورد کار ما
ما را خرید احمد عالی تبار ما
پس رفت بر جهاز شتر شهریار ما
سنجید با ولایت حیدر عیار ما
 
ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما
 
می گفت مصطفی سخن از جانب خداست
بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست
هرکس جدا شود ز علی از خدا جداست
هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست
 
یادآوری عهد الست و قرار ما
 
 
در گفتن پیام خدا اهتمام کرد
پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد
تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد
عالم به احترام محمد قیام کرد
 
راضی شد از حبیب خودش کردگار ما
 
دست خدا و بانی ایجاد، مرتضی
بر انبیا مربی و استاد، مرتضی
تنها خوشی این دل ناشاد، مرتضی
چون وعده ی "یمت یرنی" داد مرتضی
 
با شوق مرگ می گذرد روزگار ما
 
آن سروری که یکه یل کارزار بود
هرشب برای جمع یتیمان قرار بود
لطفش به جن و انس و ملک بیشمار بود
نعلین شاه هر دو جهان وصله دار بود
 
عالم فدای وصله ی نعلین یار ما
 
از صحن او که هم دل و هم اختیار برد
زائر برای سرمه ی چشمش غبار برد
با یک امید آمده بود و هزار برد
هر کس ز خانه ی پدری یادگاربرد
 
انگشتری "دُر نجف" یادگار ما
 
 
ریزه خوران اشرف اولاد آدمیم
هرجا رویم تحت عنایات پرچمیم
مدیون روضه ایم، اگر شاد با غمیم
بعد از غدیر چشم به راه محرمیم
 
گریه برای خون خدا اعتبار ما
 
روح عبادت از تن کعبه جدا شده
رفته حسین و سعی و صفا بی صفا شده
خون خدا مسافر دشت بلا شده
با اهل بیت راهی کرب و بلا شده
 
برده ست فکر غارت خیمه قرار ما
خبر دهید دوباره به تشنگان غدیر
رسیده بر سر این چشمه، کاروان غدیر
 
هنوز از سر گلدسته‌های عشق وشرف 
به‌گوش می‌رسد از آسمان، اذان غدیر
 
به شوق تشنه‌لبانِ ولایتش جاری‌ست
ز چشمه‌سارِ ولا چشمه‌ی روان غدیر
 
هماره در دل تاریخِ روشنِ اسلام
روان چو کوثر جاری‌ست، داستان غدیر
 
گواه روز ظهور ولایت مولاست
اگر که باز شود در جزا زبان غدیر
 
علی نه گل، که گلستانی از ولایت بود
قسم به زحمت بی حد باغبان غدیر
 
به غیر بوذر و سلمان و چند یار دگر 
که سرفراز برون شد ز امتحان غدیر
 
سه روز تابش خورشید دیدنی شده بود
چقدر رنگ طرب داشت آسمان غدیر
 
امین وحی ستاده به صورت انسان
به احترام ولایت در آستان غدیر
 
خوشا کسی که به دستش رسید هدیه‌ی دوست
ولایت علوی بود ارمغان غدیر
 
ز آفتاب قیامت به دل هراسش نیست
فتاد بر سر هرکس، که سایبان غدیر
 
سعادت ابدی می‌دهد «وفایی» را
اگر قبول کنندش ز شاعران غدیر
"در رهِ اِبقای ولای علی"
عالم و آدم به‌فدای علی
گر شهدایند همه فاطمی
فاطمه هست از شهدای علی
کارِ رسالت به چه تایید شد؟
مُهرِ ولای کفِ پای علی
وحی به آوای که نازل شده؟
صوتِ الهی‌ست، صدای علی
چیست که اِتمامِ همه نعمت است؟
نورِ ولایت، ز عطای علی
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
اول و آخر به حقیقت علی است
حافظ قرآن و شریعت علی است
راهِ صراط است اگر مستقیمِ 
سلسله جنبانِ طریقت علی است
پرتوِ خورشیدِ فروزانِ عدل
ضامنِ اجرای عدالت علی است
بابِ علومِ نبوی، قلبِ او
ماهِ شبستان هدایت علی است
سَروَر و مولای همه اولیاء 
قافله سالارِ ولایت علی است
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
غدیر، شیرازه‌ی دینِ خداست
غدیر، نوروزِ همه انبیاست
غدیر، معراجِ رسول خدا 
غدیر، روزِ سِدرةُ المُنتهاست
غدیر اُستوانه‌ی دینِ حق
غدیر پشتوانه‌ی اولیاست
 غدیر اِحرازِ امامت به خلق
غدیر جاودانه در نسل‌هاست
غدیر ضامنِ بقای ولی 
غدیر ضامنِ بقای وِلاست
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
کیست علی؟ جلوه‌گرِ آفتاب 
کیست علی؟ نوردِهِ ماهتاب
کیست علی؟ زمزمه‌ی فاطمه 
کیست علی؟ خواسته‌ی مستجاب
کیست علی؟ مالکِ روزِ جزا
کیست علی؟ بوالحسن و بوتراب
کیست علی؟ فصلِ حق و باطل است
کیست علی؟ مَرزِ ثواب و عِقاب
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
جانِ جهان، علی علیه السلام 
شاهِ شهان، علی علیه السلام
 مظهر اَسماءِ خدای بزرگ
نورِ جنان، علی علیه السلام
 آن نَبَاءِ عظیم در عالمین 
نبضِ زمان، علی علیه السلام
 هم شهِ مردانِ جوانمرد، هم...
سِرّ نهان علی، علیه السلام علی
سایه ی سبحان به سرِ بندگان
اَمن و اَمان، علی علیه السلام
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
کیست معمای خدا؟ حیدر است
عبدِ سراپای خدا حیدر است
مَحرمِ اَسرارِ اَزل تا اَبد
مَردِ سحرهای خدا حیدر است
زینتِ محراب جمال علی
دستِ تمنای خدا حیدر است
عارفِ بِالله، بِوَالله اوست
عاشق و شیدای خدا حیدر است
دستِ خدا، چشمِ خدا، گوشِ حق
دیده ی بینای خدا حیدر است
 
سِرِ خداوند غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لِکُم دینَکُم
 
اُلگوی هر مؤمنِ پرهیزگار 
اُسوه‌ی اخلاص و شکیب و قرار
 محنتِ او محو کند از مُحِب 
کوه‌ترین سَیئه‌ی روزگار
مُظهِرِ ایمان به همه مؤمنین 
کاتبِ وحی و شهِ دُل دُل سوار
کاشفِ کرب از سَر و روی نبی
جانِ محمد، سپرِ جانِ یار
شیر خدا، دَمدَمه‌ی لافتی
صاحبِ تیغِ دو دمِ ذوالفقار
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
اوست امیرِ همه‌ی مؤمنین 
اوست مبیرِ همه‌ی مشرکین
اوست مجیرِ همه پیغمبران
اوست مجیبِ همه‌ی مرسلین
اوست امیدِ همه مستضعفان 
اوست کمینِ همه مستکبرین
اوست براتِ همه یاران ز نار
اوست نجاتِ همه اصحابِ دین
ختم کُنِ قائله‌ی نَهرَوان 
کور کُنِ فتنه‌گر و قاسطین
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
"آنچه ز مخلوق، خدا طالب است 
حبِ علی بنِ ابیطالب است"
وجهِ جمالِ اَزلی روی او
وَه که چه رخسارِ علی جاذب است
هر چه سئوال است بپرسید از او
پاسخِ او بر همگان جالب است
فاتحِ خیبر، همه جا پهلوان
مَرحب، مغلوب و علی غالب است
طبقِ فرامینِ رسولِ خدا 
نشرِ غدیرِ علوی واجب است
 
سِرِ خداوند، غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
 
قدرِ غدیر از چه شناسا نشد؟
اُمتِ دین، یاورِ مولا نشد!
بعدِ پیمبر، ز چه رو هیچکس 
بر سرِ آن عهد، مهیا نشد؟
روزِ حمایت ز ولایت، چرا
یارِ علی، جز دلِ زهرا نشد؟
خانه نشین شد ولی الله، آه...
شیعه که جز فاطمه اِحیا نشد!
سیلیِ محکم که به رویش زدند 
خورد زمین، جز به عصا پا نشد!
شد در و دیوارِ حرم شعله‌ور 
هیچکسی مُعترضْ آنجا نشد!
در وسطِ شعله در آن اِزدحام
جز به لگد، دربِ حرم وا نشد!
دستِ علی بسته شد و باز هم
مردِ رهی، مانعِ شورا نشد!
باز کمربندِ علی را گرفت
مانعِ او صد صفِ اعدا نشد!
 ضربِ غلاف آمد و دستش فتاد
باز علی یکه و تنها نشد!
قامت زهرا وسطِ کوچه‌ها
جز به غمِ غربتِ او تا نشد!
باز خروشید چو آتشفشان 
کار بجز خطبه‌ی غرّا نشد!
 با همه تأکیدِ رسول خدا
مزدِ رسالت ز چه اجرا نشد؟!
وای به بیعت‌شکنانِ غدیر 
بیعتشان بهر چه ابقا نشد؟!
بعدِ علی و حسن و فاطمه 
پرچمِ دین، جز به حسین پا نشد
 
کرب و بلا، یارِ غدیر است و خم
اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم
ما نور دل از مرکز خورشید گرفتیم
با مهر علی جلوه‌ی توحید گرفتیم 
عطر علوی زین گل امید گرفتیم
با خاطره‌ی عیدِ علی، عید گرفتیم
 
از خُمّ غدیرش همه دم سرخوش و مستیم
ماخاک‌نشینِ ره او بوده و هستیم
 
تنها نه دلم زمزمه‌پرداز غدیر است
مرغان سحر را به‌لب آواز غدیر است
عیسای نبی مات ز اعجاز غدیر است
موسی همه‌جا حیرتش از راز غدیر است
 
در وادی موعود و در آن آینه‌ی راز
باحکم خدا داد نبی برهمه آواز... 
 
این نور خدایی که مرا مهر منیر است
سرچشمه‌ی جوشنده‌ای از خیرِ کثیر است
محبوب‌ترین خلق خداوند قدیر است
تنها همه جا اوست که برخلق امیر است
 
این است علی آینه‌ی قدر و جلالت
کردم به همه خلق، من ابلاغ رسالت
 
ای مردم آگاه علی رهبر دین است
"مولا" به شما مردم اسلام همین است
برمکتب ایمان و شرف یار و معین است
مهرش همه‌جا بهر شما حبل متین است
 
هرکس که بُوَد یارِ علی، یار رسول است
با مهر علی طاعت مخلوق قبول است
 
این آینه، توحیدنشان است بدانید
گنجینه‌ی ایمان و امان است بدانید
افضل زهمه خلق جهان است بدانید
او گلشن سرسبز جنان است بدانید
 
هرکس که جدا شد زعلی اهل جهیم است
آگاه ازاین حرف، خداوند علیم است
 
اسلام جز او قافله سالار ندارد
دین غیرِ علی یار و مددکار ندارد
هرکس به ولای علی اقرار ندارد
باگلشن فردوس سر و کار ندارد
 
سرچشمه‌ی عشق و شرف و نور غدیر است
بی‌بهره زمهرش به صف حشر، فقیر است
 
آن‌روز دل از زمزمه خاموش نمی‌شد
غم با دل پُرشوق، هم‌آغوش نمی‌شد
گرخاطره‌ی عشق فراموش نمی‌شد
امروز دل خلق پرُاز جوش نمی‌شد 
 
افسوس که پیمانه‌ی پیمان بشکستند
باغصب خلافت به خلافت بنشستند
 
باآنکه علی جان نبی و دم هستی است
باآنکه دلش آینه‌ی مَحرم هستی است
با آنکه شب و روز علی در غم هستی است
مظلوم‌ترین رهبر این عالم هستی است
 
گفتند اگرچه به همه‌خَلق امیر است
آغاز غریبیِ علی، روز غدیر است
 
بنویس«وفائی»که علی چشمه‌ی نور است
انوار ولایش شجر وادی طور است
او مظهر الطاف خداوند غفور است
در حشر مرا مِهر علی برگ عبور است
 
جز او به صف حشر، مرا هم‌نفسی نیست
غیراز علی وآل علی دادرسی نیست
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا این‌گونه بار آورد
 
کلاف شعر دارم، سال‌ها کارم غزل‌بافی‌ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی‌ست
 
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی...
 
نوشتم شمس...، دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
 
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
 
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد
 
سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی‌داند
علی نادیده می‌بیند، علی ننوشته می‌خواند
 
چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
 
 
کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی...
گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی....
 
...به چشم حاجیان شور تماشا می‌رسید آن‌روز 
کنار برکه‌ای دریا به دریا می‌رسید آن‌روز 
 
نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت
زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت
 
نفس‌ها حبس شد...، در سینه‌ها خوف و رجا افتاد
بدون همهمه زنگ شتر‌ها از صدا افتاد
 
زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود
همه باخویش می‌گفتند: آیا حج آخر بود؟!
 
نبی فرمود: بسم الله، ای ارض و سما بشنو!
گواهی باش ای تاریخ! پیغام مرا بشنو
 
دوباره صحبت از اسرار خلقت می‌کنم آری
ولی این مرتبه اتمام حجّت می‌کنم آری
 
تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟
بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟
 
نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم!
نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم!
 
نبی همدوش مولا آسمان‌ها را هوایی کرد
خدا از شاهکار آفرینش رونمایی کرد
 
نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد
علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد
 
برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست
شهادت می‌دهم جز او امیرالمؤمنینی نیست
 
شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟
طواف مرتضی کردید آری ((حَجُّکم مقبول))
 
الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی‌ها
الهی که بسوزد پنبه‌ی در گوش بعضی‌ها
 
پیمبر گفت: آری انتظار آمد به سر دیگر
ازین دنیای فانی بسته‌ام بار سفر دیگر
 
وصیت می‌کنم هرکس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم
 
که عُقبی بی علی فانی و دنیا باعلی باقی
غدیر خم به جوش آمد...، الا یا ایها الساقی!
 
امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر
عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر
 
علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر
علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر
 
((اَشدّاء علی الکفار)) قَتّال العرب... یعنی...
جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی...
 
...خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد
خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد
 
پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟
علی بی تاج و مسند نیز بر دل‌ها حکومت داشت
 
برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است
دلِ مسکین به‌دست‌آوردنش فتح الفتوحات است
 
میان جنگ هم شمشیر او چون تیغِ جراحی‌ست
اگر خون ریخت، درمان کرد، اعجازش یداللهی ست
 
عوالم را ببین، آتش علی، دریا علی گفته
که حتی دشمنش در وصف او ((لولا علی)) گفته...
 
علی هرگز نمی‌بندد به روی هیچ کس دَر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروانِ ما جلوتر بود
پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود
 
چرخید سرهای شترهامان، چون با محمد بود دل‌هامان
فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود
 
خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم
کار بنای سایه‌بان‌ها با عمار و سلمان و ابوذر بود
 
زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمی‌شد باد
راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود
 
«اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینی...»، «مَن کُنتُ مَولاهُ عَلی مَولاه...»
بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوش‌ها کر بود
 
آن‌ها که می‌دیدند می‌خواندند از چشم پیغمبر مرادش را
آن‌ها که نشنیدند می‌دیدند در دست او دست برادر بود
 
هم برکه هم دریا شهادت داد، هم طور هم سینا شهادت داد
حتی شن صحرا شهادت داد، حکم ولایت دست حیدر بود
 
از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر...
از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود
غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حُب او مسیر راستینی را
 
نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را
 
دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را
 
فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را
 
بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را
 
غذای بچه‌هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاه‌مردِ این‌چنینی را
 
شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را
 
صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می‌فرمود هر اندوهگینی را
 
از آن لب‌های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را
 
علی حتی به مورِ در مسیرش هم نظر می‌کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را
 
چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده‌ست در میدان حماسه‌آفرینی را
 
درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می‌گفت
کجا داری سراغ این‌گونه شیر بی قرینی را
 
چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می‌کشد اوصاف او عقل زمینی را
 
شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را
 
تصور کن نشستی در میان حجره‌ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را
 
تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را
**
امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را
 
پس از زهرا علی زانو بغل می‌کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل: تصور کن جنینی را... 
دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
 
دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنین!  یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
 
خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری می‌شناسیدش : علی ست
 
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی ابن ابی طالب شدم
 
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی
 
با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی
 
هر چه می‌گویم علی، انگار اللّهی ترم
مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او می‌پرم
 
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم
 
تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین»
 
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست
 
 یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
 
آخرین پیغمبر دلداده‌ام در کیش او
فکر می‌کردم که من عاشقترینم پیش او
 
دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی
شد سراپا شور و توفان تا شنید اسم علی
 
کوثری که ناز او را قلب جنت می‌کشید
ناگهان پروانه‌ شد دور سر حیدر ‌پرید
 
روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی
از ازل در پرده بود آیینه دارش شد علی
 
رحمتٌ للعالمینم گرد من دیو و پری
می‌پرند و من ندارم چاره جز پیغمبری
 
بعد از این سنگ محک دیگر ترازوی علی است
ریسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است
 
من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم»
 
چهره‌اش مرآتِ «یاسین»، شانه‌هایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات»
 
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست
چشمه‌ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
 
فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن
خنده، گل می‌کرد بر لب‌های صحرا در غدیر
 
بود پیدا در زلال جاری تکبیرها
نقطۀ پایان عمر تشنگی‌ها در غدیر
 
جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زان‌که نیست
این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر
 
 
رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند
خطبه‌ای شورآفرین و شورافزا در غدیر
 
تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ
کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر
 
عرشیان، در اشتیاق خاکیان می‌سوختند
تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر
 
«گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست»
کرد گل، گل‌نغمۀ احمد چه زیبا در غدیر...
 
دستِ رد بر سینه اغیار می‌زد آشکار
«عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر
 
گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنه‌ها
خیمه می‌زد در کنار آرزوها در غدیر
 
 
خشم‌های شعله‌ور، پژواک کینِ جاهلی
خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر...
 
یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی
از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟!
 
کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی
از طلوع آفتابِ عالم‌آرا، در غدیر
 
طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود
شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر...
ساقی بریز باده مرا، هی به ساغرا
هی شعله زن به جانم وهی بر دل آذرا
 
زان باده یی که خورد از آن باده جبرئیل
تا شد امین وحی خداوند اکبرا
 
زان باده یی که آدم از آن توبه اش قبول
زان باده یی که نوح شد از وی مبشرا
 
زان باده یی که قطره یی از وی به جام ریخت
گلشن نمود، آذر بر پور آذرا
 
زان باده یی که موسی عمران ز جرعه یی
در دست او عصا شد درّنده اژدرا
 
زان باده یی که عیسی مریم چو خورد از آن
مستانه شد مصاحب خورشید انورا
 
ساقی بده چمانه چمانه سبو سبو
زان باده ی مغانه به آهنگ مزمرا
 
بی پرده ریز، باده به ساغر دما دما
هی ده به یاد دوست پیاپی مکرّرا
 
از باده کن حدیث و حکایت به جان دوست
هی کن دماغ مجلسیان را، معطّرا
 
این باده چیست دانی یا سازمش بیان
کز دل رود قرار و پرد، هوش از سرا
 
این باده هست مقصد و مقصود اولیا
این باده هست در خور سلیمان و بوذرا
 
این باده هست مطلب و منظور مصطفی
این باده هست شُرب مدام پیمبرا
 
مقصود من زباده بود حب مرتضی
سرّ خدا، علی اسدالله حیدرا
 
هی هی کنونکه عید غدیر خُم است قُم
خُم خُم بیار، باده نخواهیم ساغرا
 
از روی باده پرده برافکن ز رُخ نقاب
تا پرده افکنیم ز راز مسّترا
 
اندر غدیر خم خبر آمد ز کردگار
بر مصطفی که ای به همه خلق مهترا
 
البّته باید ایندم حقّ را کنی عیان
یعنی کنی علی را، بر خلق ظاهرا
 
در نصب وی بکوش چو فوریست امر حق
می باید از جهاز شتر ساخت منبرا
 
بر دست گیر دست یدالله و گو به خلق
کاین بر شماست سیّد و سالار و سرورا
 
برگوی با، اکالب از صولت هژبر
بنمای بر ثعالب فرّ غضنفرا
 
برگو به مؤمنان همه شادی کنند و ناز
بر کوری دو چشم حسود بد اخترا
 
بندم زبان خامه ز تقدیر این سخن
کان بس بود مفصّل و دفتر محقّرا
 
یک ذرّه از محبّت حیدر، به روز حشر
با، جرم انس و جنّ همه گردد برابرا
 
حُبّ علی اگر، به دل کافر اوفتد
گردد شفیع یکسره بر اهل محشرا
 
با حنظل ار، محبّت حیدر شود قرین
شکّر شود چو حنظل و حنظل چو شکّرا
 
کمتر سخای او به جهان رزق ممکنات
کمتر عطای او به جزا، حوض کوثرا
 
فرخنده مطلعی شده طالع ز طبع من
یا حبّذا، بسان درخشنده اخترا
گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر
یکی به روز الست و یکی به روز غدیر
 
گرفت عهد ز ذرات، بر خدایی خویش
نخست روز و دویم روز بر خلاف میر
 
شه سریر ولایت، علی عمرانی
که از فزونی نتوان، فضائلش تقریر
 
نخست روز الست بربکم فرمود
بدون واسطه ای، بعثت رسول و سفیر
 
الست اولی بالمؤمنین من انفسهم
سرود روز دوم زامر حق، رسول و بشیر
 
ولی به روز دوم یافت دین حق تکمیل
به نصّ آیه ی اکمال و بیّنات کثیر
 
گشای گوش حقیقت، نیوش تا برتو
زشرح روز دوم، شمّه ای کنم، تقریر
 
به حکم نصّ صریح و تواتر و اجماع
ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر
 
که روز ثامن عشر دوم ز ذی الحجّه
که از الست بعید غدیر، گشته شهیر
 
پس از فراغت اعمال حجّ، باز پسین
رسید خواجه ی لولاک چون، به خمّ غدیر
 
بُدند ملتزم موکب شرف زایش
زسر فرازان، جمعی کثیر و جمع غفیر
 
به حضرت نبوی جبرئیل شد نازل
به امر بار خدا، ایزد سمیع و بصیر
 
بخواند آیه ی یا ایّها الرّسول بر او
که هست امر به نصب، امیر خیبر گیر
 
مفاد آیه که اصلی، غرض رسالت را
بود رساندن و تبلیغ این مهم خطیر
 
نکرده ای تو رسالات خویش را تبلیغ
گر این رسالت ماند، به پرده ی تستیر
 
مدار بیم زمردم که حفظ یزدانت
نگاه دارد از شرّ منکران شریر
 
رسول اکرم، ابلاغ امر یزدان را
فرود آمد، در آن مقام بی تأخیر
 
نمود انجمنی آن چنان که مانندش
ندیده است و نبیند، دگر سپهر اثیر
 
شمار خلق زسبعین الف افزون بود
سخن کنم زکمی، درگذشتم از تکثیر
 
برای آن که تمامیّ خلق بینندش
که کس نگوید، تبلیغ را شده تقصیر
 
نمود منبری آماده از جهاز شتر
فراز عرشه برآمد، رسول عرش سریر
 
بخواند آیت تبلیغ را به صوت بلند
پس از ستایش یزدان بی شریک و نظیر
 
بلی به پاسخ گفتند، اهل انجمنش
تمام متّفق القول، از کبیر و صغیر
 
گرفت عهد از ایشان چو بر رسالت خویش
نمود آمدن جبرئیل را تقریر
 
گرفت دست علی را به دست و کرد بلند
چنان که در نظر ناظران نماند ستیر
 
به گفت هر که منش مقتدا و مولایم
علی است او را مولا، علی بر او است امیر
 
چنان که هارون از بهر موسی عمران
علی مرا است وصیّ و علی مرا است وزیر
 
نمود از پی اتمام حجّت و تبلیغ
مر این کلام فرح بخش جان فزا تقریر
 
سپس سرود که یا رب، والِ مَن و والاه
ظهیر و ناصر، او را، ظهیر باش و نصیر
 
نخست تابع او را عزیز دار مدام
حسود و منکر او را، نمای خوار و حقیر
 
نزول آیه ی الیوم را پس از این امر
به گفت از پی تکمیل امر حق، تکبیر
 
سه روز کرد در آنجا وقوف و از مردم
گرفت بیعت بهر، امیر خیبر گیر
 
زبان به بخ بخ گشود، بن خطاب
برای تهنیت میر بی عدیل و نظیر
 
ازین قضیه برآشفت، حرث بن نعمان
که بُد منافق و کافر دل و خبیث و شریر
 
بر رسول خدا آمد و گشود، زبان
ز روی کینه ی خصمانه، برکشید نفیر
 
به خشم گفت که ما را، بهر چه کردی امر
به ظاهر از تو شنیدیم، چون نبود گزیر
 
کنون به گویی باشد علی پسر عم من
امیر بر همه ی خلق از صغیر و کبیر
 
خدای گفته چنین یا تو خویش می گویی
رسول اکرم فرمود: گفته حیّ قدیر
 
سرود حرث: خدایا گر این سخن صدق است
به من فرست عذابی، در آن مکن تأخیر
 
فرود آمد سنگی، زآسمان به سرش
زخشم ایزد و شد رهسپار، سوی سعیر
 
«محیط» را خط بطلان کشیده شد به گناه
به دست شوق چه کرد، این حدیث را تحریر
آنان که حجاب تن و جان را بدریدند
در پرده بجز شاهد جانانه ندیدند
 
پیمانه بدادند و قدح باز گرفتند
گفتند هنیئا لک و پاسخ بشنیدند
 
یک طایفه ی رشته تسبیح گرفتند
یک سلسله زنار و چلیپا بگزیرند
 
جمعی بخرابات بجامی شده آباد
قومی بمناجات مرادند و مریدند
 
بی سعی گروهی همه در کعبه مجاور
یک قوم طلبکار و بکعبه نرسیدند
 
اکسیر زخاک در میخانه گرفتیم
بیهوده کسان از زر و زیبق طلبیدند
 
نازم بخرابات که مستان خرابش
پیمانه و ساغر نه که خمخانه کشیدند
 
آنان که زدی دست ملامت بزلیخا
یوسف چو بدیدند همه دست بریدند
 
فوجی بتجمل کمر و تاج ستاندند
قومی زتغافل زسر خویش رمیدند
 
صد سلسله دل داشت بزلف تو نشیمن
مرغ دل آشفته چو دیدند پریدند
 
بر کس نسزد کسوت والای ولایت
این جامه ببالای تو از ناز بریدند
 
آنان که به تو دست خدا دست ندادند
رفتند و سر انگشت بحسرت بگزیدند
 
قومی که زتو روی باغیار نمودند
از کعبه به بتخانه آزر گرویدند
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری