آمد آن عید سعیدِ بی نظیر

آمد آن عید سعیدِ بی نظیر
شد زمانِ دستبوسیِ امیر
آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر
در کنار برکۂ نابِ غدیر
 
دستِ بیعت دادم و گفتم: بلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
از خدا موسی زمین را قرض کرد
نوح، خود را خاک پایش فرض کرد
عاشقی را بی حد و بی مرز کرد
حضرت آدم سلامی عرض کرد
 
توبه کرد و گفت با صوتِ جلی:
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
دست او را تا نبی بالا گرفت
دین تکامل یافت و معنا گرفت
مرتضی در قلب قران جا گرفت
زیر پایش نورِ عالم پا گرفت
 
هست در دست محمد مشعلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
مرتضی شاهنشهِ دلخواه شد
آیه نازل شد ولی الله شد
دشمنش از عیدمان آگاه شد
هر که شد بیعت شکن گمراه شد
 
حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
نام حیدر داده قیمت بر نگین
بُرده دل از آسمانها و زمین
آمد و با شعر من شد همنشین
میرسد در لحظه های آخرین
 
وقت جان دادن ندارم مُعضلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
 
شد امام ِ اولِ عمارها
عاشقش بودند خوش کردارها
مُرد سلمان از نگاهش بارها
گفت قنبر با تو گل شد خارها
 
اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی»
 
بی زره میرفت، با غیرت، اصیل
پیش رویش عده ای پست ذلیل
ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل
پشت سر فریاد میزد جبرئیل:
 
نیست مثل تو در این میدان یلی
لا أمیرالمؤمنین إلا علی!
27
0
موضوعغدیر امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزمدح امیرالمومنین علی (علیه السلام)
شاعرمرضیه عاطفی
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت