ابتدا گریه انتها گریه

ابتدا گریه انتها گریه
می‌کشد آخرش مرا گریه

گریه گریه، همیشه می‌چسبد
در علن گریه در خفا گریه

مدتی هست دائم الاشکم
بی‌صدا گریه، با صدا گریه

(زخمی‌ام التیام می‌خواهم)*
مرهمِ دردِ بی‌دوا گریه

غزل و اشک، یار دیرین‌اند
به غزل می‌دهد صفا گریه

غزل است این؟ بعید میدانم
واژه واژه هجا هجا گریه

آخرش بی بهانه، بی‌علت
می‌رود سمت کربلا گریه
::
حرف گودال شد، چه باید کرد؟
در دوراهی مرگ یا گریه

شاه از روی زین زمین افتاد
شد تمامیِ ماسوا گریه

تا که افتاد، مادرش غش کرد
خواهرش ناله زد وَ ما گریه

چقدر کار شمر طول کشید
از سرِ ظهر تا عشا گریه

می‌کند کندیِ سرِ خنجر
به سری که شد از قفا... گریه

37
0
موضوععاشورا | قتلگاه | مناجات با امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعروحید محمدی,حامد محمدی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه,مناجات
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت