آن روز درب خانه ی مادر شکسته بود

آن روز درب خانه ی مادر شکسته بود
او پشت در، مدافع حیدر نشسته بود
 
یک سوی خشم و شعله و هیزم، سوی دگر
 مادر ولی نه مثل همیشه؛ شکسته پر
 
گلبرگ یاس زخمی مسمار دیده ای؟
یاس کبود از در و دیوار دیده ای؟
 
لرزید عرش، کینه ی دشمن که جان گرفت
خورشید روضه خواند و دل آسمان گرفت
 
مادر اسیر در، پر نامرد کوچه ها
دلگیر و بی فروغ و چه پر درد، کوچه ها
 
 این "کوچه ها" به روی من آوار می شود
 وقتی کنار قافیه تکرار می شود
 
مادر اجازه هست از اینجا به بعد را
طوفان به پا کنم و هیاهوی رعد را
 
تا شعله های سرکش این درب سوخته
این درب با لگد به شما گشته دوخته
 
شال عزا و چادرتان را رها کند
بازویتان نسوخته باشد؛ خدا کند
 
ای کاش شعله های در و میخ و پیرهن
آرام گیرد از قطرات سرشک من
 
هر چند سیل اشک امانم نمی دهد
این اتفاق رخ به گمانم نمی دهد
 
در مجلس عزای تو طوفان به پا شده
دلها عجیب راهی آن کوچه ها شده
 
آتش زده سرودن این شعر جان من
جبریل هم ز ماتمتان گشته سینه زن
 
بایاد پهلوی تو  "قلم" ضجه می زند
حتی "ردیف" و "قافیه" هم ضجه می زند
 
شام وداع، دفن شبانه، ئغم علی
اِستُرجِعَت وَدیعه ی ختم رسل، ولی...
 
از هجر یاس دیده ی مولا نمور بود
ای یارمهربان علی،  رفته ای چه زود
 
 تو اُم زینبی، به خدا می سپارمت
ای دختر نبی، به خدا می سپارمت
27
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرعلیرضا بیاتانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت