آن خیره سر که نعره ز هر سو کشید و رفت

آن خیره سر که نعره ز هر سو کشید و رفت
از دست فاطمه سَنَدِ او کشید و رفت
 
در کوچه ای که جای طلوع و غروب نیست
خورشید را به کُندة زانو کشید و رفت
 
وقتی که دید سیلی او هم اثر نکرد
انگار تازه نقشه بازو کشید و رفت
 
انگار پشت در ثمر مصطفی نبود
ضرب لگد به سینه و پهلو کشید و رفت
 
از دور عده ای به تماشای آن پلید
دیدند هُرم شعله به گیسو کشید و رفت
 
افتاده بود مادرمان زیر دست و پا
گرگی رسید و پنجه به ابرو کشید و رفت
 
می گفت زیر لب به علی، روز بیعت است
او را به ریسمان و هیاهو کشید و رفت
 
آن غنچه ، گل نداده ، ز دنیای پر ز درد
تنها ز دود و آتش و خون بو کشید و رفت
 
می گفت دختری ز چه رو مادری جوان
این روزها ز همسر خود رو کشید و رفت
 
جبریل گوشه ای به تمنّای انتقام
با سوز و آه ، ناله یا هو کشید و رفت
4
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمحمود ژولیده
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت