آندم که وجود مطلق ذات یعنی که خدای حی دادار

آندم که وجود مطلق ذات یعنی که خدای حی دادار 
در آینه ی جمال ذاتش می دید جمال حق پدیدار
 
با کن فیکون نمودن از شوق گردید وجود عشق موجود
دل جایگهش نمود و آنگه شد مخزن و گنج راز و اسرار
 
عشق آمد و خیمه ای به پا کرد در دامنه ی وجود هستی
بی شک به یقین رسید و بشکافت هر پرده ز پرده های پندار
 
هنگامه ی خلقت بشر شد آدم نه ،که نور پرتو ذات
حق شاهد و عشق بود مشهود انگیزه ی آفریدن انگار
 
او جوهر عشق و نفس کل بود او خاتم جمله ی رسل بود
او بود طبیب جان عاشق عاشق به طبیب عشق بیمار
 
حق دید به دیدگان حق بین،نوری که دمیده از دل ذات
فرمود به خود هزار احسنت،از خلقت بی مثال دادار
 
فرمود تویی یگانه ی عشق سر تا به قدم بهانه ی عشق
در پیش عشیق نکته دانت عقل سره سنج شد گرفتار
 
در عین جلالت خدایی فرمود حدیث قدسی از شوق
لولاک لما خلقت الافلاک تنها و فقط به عشقت ای یار 
 
ای سرور کائنات احمد ای خُلق عظیم تو زبانزد
هم در سخن و بیان و گفتار،هم در منش و مرام و رفتار
 
آنگاه خدا ز باب رحمت بر دوشش عبای رحمت افکند 
نعلین کرامتش به پا کرد، در بر ز قبا،به سر ز دستار
 
افلاک و تمام آسمان ها ذرات و کرات و کهکشان ها
با نام تو جمله می درخشند تو مرکز و جمله خط پرگار
 
آن روز که عالمی نبوده خلاق جهان تورا ستوده
بسیار گرامی ات نموده وانگه لقبت نهاده مختار
 
شد جمله ی شرق و غرب عالم در سیطره ی جنود الله 
تو میر سپاه عشق هستی ای بر همه ی جنود سردار
 
ای شمع جمیع آفرینش و ای نور بصیر اهل بینش
اسطوره ی هر دو عالم عشق پیغامبر تمام اعصار 
 
مهر تو همیشه سایه گستر ای رحمت ذات کبریایی 
هر دل که ز تو نباشدش مهر دل نیست که گور تیره و تار
 
در سلسله الجبال نوری آن قله با شکوه و محکم
در سینه تو نقطه ی فوادی در دیده ی ما تو نور ابصار 
 
پیدا به ظهور کائناتی پنهان به حجاب ممکناتی
آئینه ی انعکاس نوری پیوسته تویی چهارده بار
 
ای نقطه ی عطف راز هستی در منطق و خَلق و خُلق ای جان
تصویر تو در علیِ اکبر خواهد که کند خدای تکرار
 
نِی مدح تو در زبان بگنجد نی وصف تو در بیان اشعار
ای مطلع هر غزل محمد، شاه بیت قصیده های دُر بار
 
آن شب شب شور بود و مستی آمد به جهان تمام هستی 
تا دم زند از خدا پرستی بر هم بزند بساط کفار
 
 
فرمود دگر خدا هُبل نیست در عظم خلیل حق خلل نیست
در بت شکنی تو چیره دستی ای بت شکن قویِ قهار
 
ما عاشق او و آل اوییم هر چند که ما وبال اوییم
او منشا رحمت است و ما نیز هستیم گدای شاه ابرار
 
همراه جواد می فرستد هر عاشق او به شور و مستی
صلوات به مصطفی محمد، صلوات به جمع آل اطهار
24
0
موضوعولادت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزمدح حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
شاعرجواد کریم زاده
قالبقصیده
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت