محبتی که دو عالم نمی‌شود جبران

محبتی که دو عالم نمی‌شود جبران
یقین محبت زهراست در دلِ یاران
 
نبوده‌ایم بِوالله شئِ مذکوری
که یادِ ما ز ازل بوده‌اند این خوبان
 
صراط، چادرِ زهرا و سایۀ مولاست
به ریشه‌های همین چادریم آویزان
 
به او امامِ زمان گفت: اُسوة حَسَنَه
که هست، الگو و سرمشقِ زمرۀ نیکان
 
برآورندۀ آمالِ انبیا زهراست
هم اوست سلسلۀ اولیاء را میزان
 
اساسِ معرفتِ خلقت است این بانو
معارفِ همه خلقت بنا شد از ایشان
 
نه افضل است مقامش ز بانوان تنها
که برتر است شئونش ز جملۀ مردان
 
سیادتش ز از ازل فوقِ اول و آخر
سیاستش همه را تا ابد کند حیران
 
مقامِ عصمتِ او قلّه‌ای‌ست لا یُدرَک
علُوِّ حجّیَت‌اش حجة الحجج هر آن
 
ولای اوست مسلّط به کلّ موجودات
خلافتش ز خدا مستقیم بر همگان
 
چه رهبری که به حکمش خدا چنین فرمود:
اطاعتش به همه واجب است هر دوران
 
وجودِ اوست تمامِ حقیقتِ ثَقَلِین
خلاصۀ همۀ آلِ عترت و قرآن
 
هم اوست دختِ نبی و هم اوست کفوِ علی
هم اوست جلوۀ توحید و آیتِ سبحان
 
تمامِ وصفِ جمال و جلالِ حق زهراست
همه ظهور و بُروزش مبیّنِ مَنّان
 
 
ز کوثرِ برکاتش رسید خیرِ کثیر
به هیبتِ وَجَناتش ز دین بلاگردان
 
حلولِ زهرۀ زهرا طراوتی جوشان
طلوعِ جلوۀ رویش نجابتی رخشان
 
به رقص آمده هر کهکشان ز مقدمِ او
به وجد آمده خیلِ فرشته زین رُجحان
 
زکیّه، راضیه، مرضیّه آمده دنیا
خدیجه شادیِ خود را به سجده داد نشان
 
چه دختری که پدر را به سانِ مادر اوست 
که نامِ اُمِ ابیها به شأنِ او شایان
 
حیا و عفتِ آن ناز دخترِ خورشید
نمود پشتِ حجاب، آفتاب را پنهان
 
نخورد رایحۀ او به مردِ نابینا
ندید سایه‌ای از قامتش، بجز نِسوان
 
گواهِ طولِ نمازش تَوَرًَمَ قَدَماه
دعا و صوم و صلاتش به دوستان غفران
 
نمود محورِ آلِ کساء را زهرا
به نامِ نامیِ خود ثبت در بهار و خزان
 
همینکه بهجتِ قلبِ رسول شد زهرا
چه نقشه‌ها که کشیدند دشمنان هر آن
 
شدند قومِ یهود و منافق و مشرک
ز بوسه های پیمبر به دستِ او نِگران 
 
ز شرحِ فَقدَ نَبیِّک، همین اشاره بس است
ندید روی خوشی بعدِ مصطفی، یک آن
 
تنِ شریفِ پیمبر، هنوز روی زمین
سقیفه بارِ خودش بست و شد عیان، عصیان
 
قیامِ فاطمی از این به بعد شد آغاز
امامِ جامعه چون گشت، کاتبِ قرآن
 
دو دستِ فاتحِ خیبر به ریسمان بسته 
شکست بازوی زهرا، ز حملۀ عدوان
 
نه از مهاجر و انصار، یارِ حیدر ماند
نه اوس و خزرج و نه مابقیِ مدعیان
 
ز عَهدِ خُمِّ غدیر آن زمان که برگشتند
فتاد دین و خلافت به دستِ نامردان
 
فدک ربوده شد و بابِ غم گشوده شد و
ز رعدِ سیلیِ ابری سیاه، شد طوفان
 
و ما ز خویش بپرسیم در طریقِ علی
که ما کجای مسیریم با امام زمان؟
 
چقدر یارِ وصایای فاطمه شده‌ایم
چقدر یاورِ مولا شدیم، ای یاران؟
57
1
موضوعمدح | ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمحمود ژولیده
قالبقصیده
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت