ز جای برخیز ساقیا به ساغرم بریز می

ز جای برخیز ساقیا به ساغرم بریز می
پیاله کن لبالبم به یاد چشم مست وی
 
بیار بادہ و مرا سبوسبو به جام کن
منش به کام ریزم و توام به جام ریز هی
 
از آن مئی که گر رسد ترشّحش بر آسمان
بنات نعش سان بگردش آورد جدی
 
از آن مئی که بر فلک اگر رسد شمیم آن
زنای کهکشان همه برآورد نوای نی
 
از آن مئی که در فلک گشائی ار سر خمش
خم سپهر آورد ز هم خروش و جوش وی
 
ز تشنگان پای خم مرا ببین تو تشنه تر
تهی نما سبوسبو مرا ببخش پی به پی
 
ببین تفاوت خمم بریز باده خم خمم
که از خم کمند تن مگر دمی رهم ز می
 
بهار عمر من به دی رسیده می سزد مرا
که می چو آتش است و آن خوش است بهر فصل دی
 
به پای عقل کی توان به کوی دوست ره برم
مگر کمیت عقل را کنم ز تیغ باده پی
 
کدام باده و چه می، می محبّت علی
علیست آب و آمده ز آب کلّ شئ حی
 
شهنشی که شد عیان ازو به خلق ذات حق
بلی به ذات کی توان جز از صفات بُرد پی
 
منم که با ولای تو ز هست و نیست فارغم
به من مگو ز تخت جم ز من مجو ز تاج کی
 
شها توئی که ماسوا بود طُفیل ذات تو
ز ماسوا سوای تو به کس ره امید نی
 
به صبر اگر چه مصدری به حکم اگر چه مظهری
ولیک ای ولیّ حق قرار و صبر تا به کی
 
شها زگلشن جنان به کربلا نظر نما
به خاک بین تن حسین سرش نگر به نوک نی
 
خدیو ملک لامکان تو و ببین بکوفیان
که تشنه لب حسین تو کشند بهر ملک ری
 
عیال خویش را ببین به روی نعش کشتگان
یکی بذکر یا اخا یکی بذکر یا بنی
 
بیا که زینبت رود به شام و گرد ناقه اش
و سپاه کوفه سر بسر به های و هو و نای و نی
 
سر شکسته اش نگر دو دست بسته اش نگر
سر حسین پیش رو فغان کودکان ز پی
 
بناله کوش «جودیا» که کرد در تنور جا
سری که شُست مصطفی غبار از عذار وی
4
0
موضوعمدح امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت