حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست

حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست
عَلَوی بودن من از حَسَناتم پیداست
 
همه جا سینه سپر می کنم و می گویم …
شیعه ی حیدری ام , از صَلَواتم پیداست
 
مثل یک دفتر شعرم که پُرم از مَدحت
اسم تو در همه جای صفحاتم پیداست
 
نام تو روی لبم اصل عبادت باشد
دائم الذکر توام , از جملاتم پیداست
 
آنقَدَر خَم شده ام پیش ضریحت ذکرت …
مثل تسبیح , ستون فقراتم پیداست
 
از همان روز ولادت شده ام پابستت
قِدمت نوکری ام از سَنَواتم پیداست
 
من وَبالت شدم و وصله ی ناجور توام
لطف و آقایی تو , از زحماتم پیداست
 
گر قبولم نکنی … پیش خدا مردودم
بدیِ وضع من از این نُمَراتم پیداست
 
آخرش هم تو مرا در حَرمت خواهی برد
بین دستان شما , برگِ بَراتم پیداست
 
می چکم روی زمینِ حرمت , می بارم
دور صحنت به طوافم … قطراتم پیداست
 
در بهشتِ علوی ام , به بهشتم چه نیاز
از همین جا که من اَستم , درجاتم پیداست
 
آخَرُالاَمر , میایی به سرِ بالینم
و بِوالله , که این از سَکَراتم پیداست
28
0
موضوعمناجات با | مدح امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریز
شاعررضا قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت