ای ز غمت اشک چشم و آه دل ما

ای ز غمت اشک چشم و آه دل ما
می رسد این بر ثری و آن به ثریا
 
ای ز ازل در عزات در عوض اشک
خون شده جاری ز چشم آدم و حوا
 
صبح ز سوز تو چاک کرده گریبان
بهر تو نیلی قبا بود شب یلدا
 
غیر تو ای تشنه لب کسی نشنیده
تشنه دهد جان، کسی کنار دو دریا
 
آن که از تیر و تیغ و نیزه نبودت
یکسر مویی درست در همه اعضا
 
تا به سر سینه ی تو شمر مکان کرد
زهره نهان شد ز سوز سینه ی زهرا
 
جسم تو تا زیر سم اسب فکندند
ناله بر آمد ز اهل عالم بالا
 
تا سرت از کین سنان، به نوک سنان کرد
گشت به پا در جهان قیامت عظما
 
نالم از این غم که ناکسی به تصدق
بهر عیال تو نان ببخشد و خرما
 
می کشد این غم مرا که از حرم تو
خصم سیه رو کنیز کرد تمنا
 
«جودی» دل خون، ز دیده از الم امروز
خون بفشان بهر سرخ رویی فردا
53
0
موضوعورود و استقبال از محرم امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت