آمده عشق را کند اثبات

آمده عشق را کند اثبات
مردی از خانواده ی سادات
 
حسنی زاده ای جلیل القدر
ساقیِ باده ای جلیل القدر
 
شام یلدایِ غصه طی گشته
روشنی بخش شهر ری گشته
 
عابر کوچه های دلداری
مرشد دسته های عیاری
 
آمد و با خودش صفا آورد
عطر شهرِ مدینه را آورد
 
نکته آموز منبر مولا
روضه خوان مصائب زهرا
 
آمد و کوچه خیسِ باران شد
مرقدش کربلای ایران شد
 
راه این جاده را به ما آموخت
خوردن باده را به ما آموخت
 
یادمان داد و زندگی کردیم
تا به امروز بندگی کردیم
 
از سفر تحفه پُر بها آورد
مُهر و تسبیح کربلا آورد
 
آمد و یک سبد بهار آورد
عشق را او سرِ قرار آورد
 
مست بود و خُم شعف آورد
دف و تنبور از نجف آورد
 
از لب یار و زلف و ابرو گفت
صدوده بار نعره زد, هو گفت
 
آمد و نقشه ها خراب شدند
آمد و سرکه ها شراب شدند
 
شعله بود و تبش نمی افتاد
یا علی از لبش نمی افتاد
45
0
موضوعولادت حضرت عبدالعظیم حسنی
گریز
شاعروحید قاسمی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت