گل‌خنده‌ای که مهر به ماه خدا کند

گل‌خنده‌ای که مهر به ماه خدا کند
از پای روز، حلقه‌ی شب را جدا کند
 
بر شانه‌ی سپیده‌ترین صبح بی‌غروب
خورشید، آبشارِ طلایی رها کند
 
میلاد مجتبی‌ست که اعجاز مقدمش
با باغ، آن کند که نسیم صبا کند
 
آمد که با فروغ شب‌افروز روی خویش
هر سو دری به خانه‌ی خورشید وا کند
 
شب را به یُمن مقدم او صبح کرده است
هر کس چو ماه، در دل شب‌ها دعا کند
 
امشب که باغ خاطره‌ات را به یک نسیم
غرق شکوفه، لعلِ لب مجتبی کند
 
چون آسمان عاطفه، باران اشک باش!
تا گلشنِ ضمیرِ تو را با صفا کند
 
چشم ستاره باش و به دامان شب ببار!
تا دردِ سینه‌سوزِ غمت را دوا کند
 
بیگانه با تبسّمی! این فصل را بخند!
تا باغ را به خنده، لبت آشنا کند
 
گل‌واژه‌ی نگاهِ تو در روح زردِ باغ
جشن بهارگونه‌شدن را به پا کند
39
0
موضوعولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریز
شاعرغلامرضا شکوهی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت