دوش دیدم به دیده‌ی بینا

دوش دیدم به دیده‌ی بینا
عالمی ماورای این دنیا 
 
عالمی خالی از هوی و هوس
پاک از گرد آدم و حوا
 
نه در آن‌جا فلک نه راه ملک
هرچه گویم از آن بود بالا بود
 
بود شهری در آن که شرحش را 
نتوان گفت با زبان به شما
 
شهر بی آب‌وخاک و نار و هوا
بی‌نیاز از تصرف بنا
 
همچو شهری که نیست همچون او
طور سینا و مسجد اقصی
 
چشم آن‌جا پی تماشا بود
گوش حاضر که بشنود معنی
 
متحیر که از که ره پرسم
تا در شهر را کنم پیدا
 
ناگه از شش جهت به صوت جلی
شد صدایی بلند از همه‌جا 
 
که نخواهی رسید تو در شهرم 
مگر آیی تو از در مولا 
 
***که منم شهر علم علیست درم
نیست غیر از علی در دگرم
29
0
موضوعمدح امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریز
شاعر میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی)
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت