بود مبارک و میمون صباح عید غدیر

بود مبارک و میمون صباح عید غدیر 
به اهل عالم ایجاد از صغیر و کبیر 
 
بود امیر بر اعیاد این همایون عید 
چنان‌که بر همه اولیا جناب امیر 
 
علی عالی اعلا قسیم جنت و نار 
ولی والی والا خدیو عرش سریر 
 
شها تویی که به خم غدیر خواند تو را 
وصی خویش نبی ز امر کردگار قدیر 
 
تویی که در شب معراج هم‌سخن بودی 
به بزم قرب به پیغمبر بشیر و نذیر 
 
هرآنچه حکم قضا و هرآنچه امر قدر 
نهاده ایزد منان تو را به لوح ضمیر 
 
مگر در آیینه روی احمدی بینی 
وگرنه در دو جهان نیست بر تو شبه و نظیر
 
به زیر سایه لطف تو از وضیع و شریف 
وظیفه خوار جناب تو از صغیر و کبیر 
 
حقیقت تو گرش مایه‌ی وجود نبود 
خمیر طینت آدم هنوز بود فطیر 
 
صریر خامه تو نفخ صور را ماند 
که مرده زنده کند لیک باشد این توفیر 
 
که این چو زنده کند نعمت است و منصب و جاه
چو او حیات دهد تا چه باشدت تقدیر 
 
دلت به کشور آمال چیست کان کرم 
کفت به مزرع امید چیست ابر مطیر 
 
هر آن‌که با سگ کوی تو هم غلاده شود 
سزد به گردن شیر فلک نهد زنجیر 
 
نه مدح توست که گویند میر مرحب کش
نه وصف توست که گویند شاه خیبر گیر 
 
تویی که خاک در تست تاج فرق شاهان
به حیرتم ز چه بشکافت فرقت از شمشیر
 
تو شاه کشور ایجاد و نوخطان تو را 
قتیل تیغ نمودند از صغیر و کبیر 
 
بیا به کرب و بلا و تن حسینت را 
هزار پاره ز شمشیر بین و نیزه و تیر 
 
به سینه ای که بدی زخمش از هزار افزون 
نشست از چه و در هم شکست شمر شریر 
 
بیا ببین قد اکبر نگون ز تیغ ستم 
دریده بین ز جفا حلق اصغر بی شیر 
 
خدیو کشور امکان تو و بیا بنگر 
بدست لشکر عدوان عیال خویش اسیر 
 
به کودکان دل‌افسرده بین‌که در لب شط
ز تشنگی همه گشتند صورت تصویر 
 
گشای بازو و بگسل سلاسل شب و روز 
که کودکان تو را شمر بست بر زنجیر 
 
زمان عمر به تعجیل می‌رود جودی 
به ناله کوش که بس آفت‌است در تأخیر
14
0
موضوعغدیر امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزمدح امیرالمومنین علی (علیه السلام) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت