از روی دلسوزی دهاتی‌های اطراف

از روی دلسوزی دهاتی‌های اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیواناتِ صحرا دور گودال
 
با گریه‌های مادر تو گریه کردند
 
از تکه‌های چادری بر خاک پیداست
با زور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
 
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
 
پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگ‌ها
 
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
 
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
 
بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند
 
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
 
بر ساقی آب‌آور تو گریه کردند
 
بر پشت خیمه مشتی از زن‌ها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای ربابِ دست بسته
 
بهر علیِ اصغر تو گریه کردند
 
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح می‌داد
 
آن‌ها همه دور و بر تو گریه کردند
 
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین
 
بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
36
0
موضوعتدفين پيكرهاي مقدس شهيدان كربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاعرقاسم نعمتی
قالبمسمط
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج حسین طاهری
حاج محمد حسین پویانفر
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت