مگر به کرببلا آب قیمت جان بود

مگر به کرببلا آب قیمت جان بود
که از عطش به فلک ناله یتیمان بود
 
کفن دریغ مگر بود بهر شاه شهید
که تا سه روز تنش روی خاک عریان بود
 
به زیر سایه چتر زر ابن سعد لعین
عزیز فاطمه در آفتاب سوزان بود
 
زکینه فرقه بی آبرو زدند آتش
سرادقیکه در او جبرئیل دربان بود
 
بروی نعش علی اکبر جوان لیلا
چون موی خویشتن آشفته و پریشان بود
 
گلوی جمله تر از آب خوشگوار فرات
بحلق خشک علی اصغر آب پیکان بود
 
ز آب و نان همه سیرو ز کربلا تا شام
سکینه تشنه آب و گرسنه نان بود
 
سپاه شام سراسر سوار بر مرکب
پیاده عابد بیمار زار و نالان بود
 
به شام جمله خلایق بخواب خوش همه شب
ولیک تا بسحر زینب اندر افغان بود
 
نهاد خولی بی دین بروی خاکستر
سری که مهر رخش نور باغ رضوان بود
 
فغان که ریخت یزید شراب خوار شراب
بر آن رخی که لبش به ز آب حیوان بود
 
چه آتشی است بنظم تو جودیا که بدهر
بهر که دیدمی از آتش تو سوزان بود
3
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت