شکر که شد خاک سیه بسترم

چاک شد از خنجر کین پیکرم

گشت جدا در ره جانان سرم

این من و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

گرچه سرم لایق درگاه نیست

تحفه من در خورت ای شاه نیست

لیک مرا جز سر این راه نیست

این من و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

پهلویم از تیر سنان گر شکافت

در دل من جز غم عشقت نتافت

دل به سوی گلشن وصلت شتافت

این من و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

سوخت اگر مردن اکبر مرا

کشت اگر داغ برادر مرا

عشق تو کی می‌رود از سر مرا

این من و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

شمر کند تشنه مرا گر شهید

چوب زند بر لب من گر یزید

باز نپوشم ز تو چشم امید

این سر و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

جودی دل خسته محزون زار

گشته از این غم المش بیشمار

روز امیدش شده چون شام تار

این سر و این خنجر شمر لعین

***این تن و این زیر سم اسب کین

موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

شاعرعبدالجواد جودی خراسانی

قالبترجیع بند

سبک پیشنهادینوحه

زبانفارسی